Warning: Attempt to read property "published_at" on null in /home/h219179/public_html/tebyan/wp-content/plugins/wordpress-seo/src/builders/indexable-post-type-archive-builder.php on line 93

Warning: Attempt to read property "last_modified" on null in /home/h219179/public_html/tebyan/wp-content/plugins/wordpress-seo/src/builders/indexable-post-type-archive-builder.php on line 94
حراج!

کتاب خدای جنگ اثر متیو وودرینگ استوور و رابرت ئی. واردمان انتشارات پرتقال

1,423,700 

۷ روز ضمانت بازگشت کالا

ﺗﺤﻮﯾﻞ اﮐﺴﭙﺮس

ﺿﻤﺎﻧﺖ اﺻﻞ ﺑﻮدن ﮐﺎﻟﺎ

bazartamin ad
شناسه محصول: 3467268 دسته:

توضیحات

در این کتاب آمده است: الهه آتنا با زرهش جلوی آینه برنز ایستاد، تیری داخل کمانش گذاشت و زه آن‌را به‌آرامی کشید. تمام حرکاتش را در آینه با دقت تماشا می‌کرد. آتنا آرنج راستش را به‌آرامی بالا برد. هر حرکت بی‌مورد می‌توانست موجب خطا رفتن تیر شود. در همه‌چیز به دنبال کمال بود، حتی در ژست خودش، الهه­ی جنگجو. زه محکم بسته‌شده را به عقب کشید، انقباض بازوانش را احساس کرد. حسش قوی بود، تمام پیرامونش را تحت کنترل داشت. کمی چرخید، تصویرش را در آینه دید، دستش را تا شقیقه‌اش بالا آورد و کمان را به سمت قالیچه‌ای که سقوط تروی روی آن نقش بسته بود، گرفت. تیر از دستانش رها شد و به قالیچه، میان چهره‌ی پاریس، شاهزاده­ی تروی نشست. با خود اندیشید: چه قهرمان ضعیفی! انتخاب بدی هم نکرده بود. خطرهای بسیاری به خاطر حفظ المپ بعد از غیرقابل‌کنترل شدن برادرش، آرس به جان خریده بود. آیا کریتوس هم هنگام پرتاب تیر از کمان همان مکث را کرد؟ درنگ کرد؟ اطمینان داشت؟ برخلاف همیشه، آتنا کمی وحشت در وجودش داشت. آیا همه‌ی دسیسه‌هایش با شکست مواجه می‌شد و آرس باز با شگرد خردمندانه‌اش همه‌چیز را به دست خواهد گرفت؟ چرخید، تیر دیگری داخل کمان گذاشت، زه را آن­قدر کشید که کمان طلایی‌رنگ خم شد. کمی فکر کرد، سپس به‌آرامی زه را رها و به حالت قبل برگرداند و تیر را پرتاب نکرد. با نهایت گستاخی، اغواگرانه بر تخت شرابی‌رنگش روی ابرها، مانند جوان زیبای دل‌انگیزی نشسته بود. باوجود تیر آتنا که به سمت پیشانی‌اش نشانه رفته بود، لبخند ظالمانه و متقلبانه‌ای بر لبانش داشت. او گفت: «از دیدنت خوشحالم، داری موفقیتت رو جشن می‌گیری، درسته؟ می‌دونی چی این مناسبت رو خیلی خاص می‌کنه؟ اون بکارت ابدی خودت رو بخراشی. اِنقدر تشریفاتی رفتار نکن. اِنقدر تشریفاتی نباش. بیا قلمروی بی‌انتها رو بگردیم. من گردشگر خوبی هستم و می‌تونم در راه‌های ناشناس کمکت کنم.»

نویسنده متیو وودرینگ استوور و رابرت ئي. واردمان
مترجم محمد ورزی
شابک 9786004627641
ناشر پرتقال
موضوع کودک و نوجوان
قطع رقعی
نوع جلد شومیز
تعداد صفحه 355
وزن 100 گرم